کد مطلب:150290 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

شمشیر یزید در اسارت حسین
علت اینكه بعضی ها در تحلیل واقعه كربلا مانده اند و یك بعدی به آن می نگرند، كه بالاخره امام حسین علیه السلام می خواست كشته شود و یا می خواست حكومت كند، به این دلیل است كه متوجه نیستند حسین علیه السلام نمی خواهد خود را به


كشتن بدهد ولی طوری عمل می كند كه اسلحه ها مجبورند به حسین علیه السلام نزدیك شوند. مثل دو نفر قلدر نیستند كه به جنگ همدیگر رفته باشند تا آن كه زورش بیشتر است تسلیم كسی شود كه زورش كمتر است. چرا كه فرهنگ زور، با زور كنار می آید و شما در تاریخ دیدید كه یزید از عبدالله بن زبیر نترسید چون عبدالله بن زبیر خود یزیدی است بر ضد یزید. همانطور كه آمریكا از بنی صدر نترسید، بنی صدر یك شاه ضد شاه است و دیدید كه مرعوب آمریكا شد و به آن هم پناه برد. ولی امام خمینی (ره) اینگونه نیست و اینجاست كه اسلحه ها مجبورند نزدیك شوند و تن ها را بشكافند و سرها را ببرند، تا معلوم شود كه از آنها كاری برنمی آید و ایجاد ترس - كه همه ی قدرت اسلحه هاست - جایی در حكمت حسینی پیدا نخواهد كرد. خوب دقت كنید؛ حسین علیه السلام خودش را فقط یك تن یا یك بدن در برابر چهل بدن یا چهل هزار بدن نمی بیند، بلكه حسین علیه السلام یك حكمت است و تمام تقاضای حسین علیه السلام در شب و روز عاشورا در آن همه نیایش این است كه خدایا موفقم كن كه آنچه را باید بكنم، بتوانم انجام دهم. خیلی سخت بود این كاری كه حسین علیه السلام انجام داد. جبهه نبرد حضرت را مجسم كنید؛ حضرت یك بار حمله می كنند و لشكر دشمن را می شكافند و تا شریعه فرات می روند. در همان حمله اول است كه یك نیزه به دهان مباركشان می خورد و دیگری زیر گلوی شان، ولی اینها برای حسین علیه السلام چیزی نیست، حضرت برمی گردند با خیامشان صحبت می كنند، دوباره به میدان می روند. در همین موقع یك دعای طولانی می خواند گویا امیرمومنان است كه دعای طولانی كمیل را زمزمه می كند. اسمای حسنای الهی را می خواند، اون چه می خواهد؟ امام حسین علیه السلام می خواهد كه بتواند حكمت خودش را محقق بكند، كاری كه در واقع عصر عاشورا می خواهد انجام بدهد بسیار بزرگ است و خود امام می فهمد كه چه می خواهد انجام بدهد. بدن مباركشان مورد اصابت 33 نیزه قرار گرفته و 34 زخم شمشیر را بر بدن دارند. یكی از نیزه ها به سینه ی حضرت خورد، حضرت دیدند از جلو نمی شود بیرون كشید، ناچاراز پشت نیزه را بیرون كشیدند. پس از آن سنگ بزرگی به پیشانی حضرت برخورد كرد كه خون از پیشانی مباركشان جاری گردید، پیراهنشان


را به طرف بالا كشیدند تا خونها را پاك كنند در این هنگام نیزه ای به زیر نافشان اصابت می كند، ولی می بینید كه این قدر قدرت و تحرك دارند كه وقتی رفتند با حرم خداحافظی كنند، عمر سعد به لشكریانش می گوید: اگر برگردد، میمنه و میسره تان - یعنی تمام لشكرتان - را درهم می پیچد، پس همگی به او حمله كنید. امام در این حالت از خداوند تقاضا دارد كه بتواند آن كاری را كه باید انجام دهد، انجام دهد. برای همین هم اصلا اسلحه ها در برابر امام حسین علیه السلام چیزی نیست. آری اسلحه ها را برای ترساندن ساخته اند، نه برای بریدن، و حالا در صحنه كربلا بریدند و شكافتند ولی نترساندند و كربلا یعنی: «ماورای ترس دروغین اسلحه ها آنچه باید اراده شود، اراده شود.» این كار بسیار مشكلی است. ما كسی را نمی شناسیم كه در كارهای بزرگ بدون مكتب حسینی آنچه را كه می خواهد انتخاب كند، انتخاب كند. بلكه همیشه انسان بر اساس شرایطی كه دشمنان ایجاد می كنند انتخاب می كند، و این مسئله حتی آن وقتی هم كه پیروز می شود وجود دارد.

در شرح حال لنین داریم كه هنرش این بود كه دائم انتخاب خود را عوض می كرد، اصلا در ابتدا او بنا نداشت حكومت ماركسیستی ایجاد كند، ولی او در همان اوایل نهضت بلشویكها حساب كرد كه باید تغییر نظر بدهد و نظر به حكومت ماركسیستی كرد. این صفت همه است، فقط مخصوص لنین نبود. فقط كسی كه می خواهد فوق قصه های زمانه زندگی كند، اینگونه عمل نمی كند. اسلحه ها مال بدنها هستند و حسین علیه السلام بدنها را مقابل خودش نمی بیند. این یك مأموریت الهی است كه ما به اندازه نزدیك شدن به حسین علیه السلام در آن مأموریت الهی با او شریك هستیم، انشاءالله. در جلسه قبل عرض كردم كه با حسین، وحدت شخصیت پیدا كردن، قصه كربلاست و راه نجات هم همین است. در بحثهای عرفانی بحث خوبی به نام «انتخاب آزاد» داریم ما معتقدیم كه غیر از معصوم «علیه السلام» كسی نمی تواند انتخاب آزاد بكند و بقیه به اندازه ای كه به معصومین نزدیك شوند، می توانند انتخاب آزاد بكنند. یك نمونه ساده آن وقتی است كه آمریكا كشور ما را محاصره اقتصادی كرد، دیدیم كه چگونه راحت روی پایمان ایستادیم، چون امام (ره)


فرمودند «ما حسین علیه السلام اقتدا می كنیم» و عرض كردیم كه ما شیعیان ناخودآگاه در عالم اتحاد با امام حسین علیه السلام نفس می كشیم و گاهی اوقات متوجه به این نكته نیستیم.